دیشب واقعیتی را تجربه کردم که در هیچ رویایی هم تجربه نکرده بودم. دیشب برای اولین بار از مرز آسمانهای اول گذشتم... در طریقت هرچه پیش سالک آید خیر اوست/ در صراط مستقیم ای دل کسی گمراه نیست ای کاش باز هم تجربه ایستادن زمان رو داشته باشم...., ...ادامه مطلب
یک تحلیلی از فیلم پری میخوندم. این تحلیله خیلی به دلم نشست.اونچه که من حس میکردم مهمه، اینه که ما مستقل از اینکه کی هستیم، باید برای خدا زندگی کنیم. شاید توی این قصهی ما، بندگی خدا رو کردن توی این , ...ادامه مطلب
یه شب با شیخ پیادهروی میکنم و احساس میکنم غرق در تمام سوالات و جوابهاش هستم. شب دیگری هم باید ذهنم را از نبایدها خالی کنم. جواب سوالات دیگران., ...ادامه مطلب
فکر کنم باید یک بار برای همیشه تکلیف خودم با ناراحتیهام از گذشته رو حل کنم. مثلا یک صحنهای بود ۵ سال پیش یک آدمی داشت با من حرفهایی میزد که توی روزمرهی همیشگیمون هم آثاری ازش پیدا میشد. این سوال یه مدتیه آزارم میده که چرا اون روز توی اون شرایط زدم زیر گریه و چرا بعد از اون کلا همه چیز طور دیگهای شد. یک مدت طولانیای هست که دارم سعی میکنم یادم بیاد جر, ...ادامه مطلب
اتفاقی که امروز افتاد این رو به من یادآوری کرد که ما در زندگیمون قراره رضایت خدا رو جلب کنیم. بنده خدا هم اگر رضایتش قراره جلب شه باید به هدف رضایت خدا باشه. پس بی هدف رضایت کسی رو جلب نکنیم. حواسمون باشه بی مورد بندا خدا رو هم از خودمون ناراضی نکنیم., ...ادامه مطلب
امیدوارم که شروعهای تازه، با شادی همراه باشه., ...ادامه مطلب
دقیقا در مقطعی از زمان که به وجود ذرهای از ارزش در درون خودت شک میکنی. دقیقا در زمانی که با خودت به این باور میرسی که وقتشه آزادش بگذاری تا آرامش پیدا کنه. دقیقا وقتی که باورهات همگی به سوال تبدیل شدن. برادرت توی هواپیما میگه: «محسن یادته که میگفتی هیچ چیزی بیحکمت نیست؟ میگفتی که حتی کوچکتر, ...ادامه مطلب
قسمتی از درونم هر روز بیشتر میترسد.اما قسمت دیگری در درونم میگوید قرص باش!خوشبین نیستم و احساس میکنم روزهای سختی در انتظار مردم است.امیدوارم صبر کافی داشته باشیم... و امیدوارم وضعیت کمکم پایدار شود. , ...ادامه مطلب
قدیمترها پیادهروی میکردم تا با دوستانی باشم.دوستانم رفتند.بعد پیاده روی میکردم که درد نبودشان را مرهمی باشد.حالا پیادهروی میکنم چون دوست دارم. چون منم.اگرچهروح انسان مثل جسم انسانخراش که بر میدارد، نه کمک میخواهد نه چیزی.زخمش وقتی عمیق میشود، بخیه میخواهد و جایش میماند ولی هنوز سالم است.استخوانش که میشکند، باید درست جوشش دهد و خیلی کارها را ممکن است نتواند به خوبی قدیم انجام دهد.و وای اگر عضوی از وی ناقص شود...,پیاده روی اربعین,پیاده رو,پیاده روی ...ادامه مطلب
و من در این سن، با کولهباری از درد. دردهای ثبت شده و مستند. با کوهی از اندیشه. کوهی که از دور بمانند یک نقطهاست. با یک عالمه موسیقی. موسیقیای که همیشه همراهم است، در فرازها و نشیبها. در این سن کم. در اوج جوانی. احساس پیری میکنم. احساس درد میکنم. در بدن، در روح، در همه چیز... وای به حال روزی که واقعا... پیری را تجربه کنم. وای!,نادرون,نادرون جدا,نادرون ورائعون,نادرون جدا من اسك,نادرون هم,نادرون من يستمر جمالهم,نادرون الاشخاص الذين اسك,نادرون هم الاشخاص,نادرون جدا من,نادرون هم الاشخاص اللذين ...ادامه مطلب
با صد هزار مردم، تنهایی بی صد هزار مردم، تنهایی,رودکی,رودکی جودو,رودکی شعر,رودکی جودوکار,رودکی تنکابن,رودکی بوی جوی مولیان,رودکی گنجور,رودکی تهران,رودکی که بود,رودکی شاعر ایرانی ...ادامه مطلب